رودبار و الموت
Sunday, September 2, 2007
  زادگاه زیبای من بالاروچ
در ابتدا ۲ عکس از منزل مادربزرگم که من اونجا بدنیا اومدمو اینجا میذارم

کلبه ای کاه گلی ..... موطنی رویائیست




بالاخره بعد از كلي تنبلي امروز مي خوام كمي از بهشتي كه توش بدنيا اومدم بنويسم .
بالاروچ اسم زادگاه منه . روستايي كه براي اولين بار پرتوهاي خورشيدشو به بدنم تابوند
و براي اولين بار صداي شرشر آب و برخورد شاخ و برگ درختانو همراه با صداي
پرنده هاي مختلف با گوشم آشنا كرد . وهواي پاك كوهستان رو به سينه ام هديه داد .
اما بالاروچ نمي دونست با اين لطفش داره منو بيچاره ميكنه . آره بعضي وقتا آدمارو
محبت و خوبي از بين ميبره . روستاي زيباي بالاروچ وقتي حسگرهاي تازه متولد شده
منو با طبيعت بكر و سالم خودش كاليبره كرد منو بد عادت كرد . ديگه آب و هواي كثيف
شهر برام غير قابل تحمله . شنيدن صداهاي ماشين آلات واسه گوشهايي كه صداهاي
زيباي طبيعت براش تعريف شده خيلي سخته.
بگذريم آدم نبايد نمك نشناس باشه يك كم هم از خود بالاروچ بگم :
بالاروچ يا روچ عليا روستاييست وصف ناپذير كه در دامنه البرز چون نگيني ميدرخشد .
از ويژگيهايي كه بالاروچ را جزو روستاهاي زيباي الموت قرار داده مي توان وجود
آبشارها و چشمه هاي متعددي را ذكر كرد كه مستقيما از برفهاي تمام فصل قله كوه
سرچشمه ميگيرد .آبهاي زلال و سردي كه گواراتر از هر آب معدني همچون رودخانه اي
از ميان روستا ميگذرد .غرب و شرق اين روستا به دو دره عميق متصل ميشود .
عمق اين دره ها آنقدر است كه رودخانه انتهاي دره همچون نخي مارپيچ ديده ميشود .
كه بعد از اين دره ها از طرف شرق به روستاي زيباي ورك و از غرب به روستاي
پايين روچ ميرسيم . اين سه روستا موازي با هم در سه دامنه قرينه يك كوه قرار
گرفته اند و شباهت زيادي با هم دارند اما هيچكدام به اندازه بالاروچ از نعمت آب فراوان
برخوردارنيستند .بالاروچ از شمال با شيب نسبتا تندي به رودخانه شاهرود ميرسد و در
كنار رودخانه به روستاهاي خوبان و زوارك و نسا و سيليكان ميرسيم .
از سمت جنوب به قلل البرز و در پشت آنها منطقه طالقان منتهي ميشود . فاصله تقريبي
بالا روچ از قزوين 130 كيلومتر است . مرقد امازادگان ايوب و ذكريا هم در اين
روستا قرار دارد . ضمنا قسمتي از داستان تاريخي عزيز و نگار هم در بالاروچ اتفاق
افتاده كه كل احمد بالاروچي هم يكي از شخصيتهاي اين داستان عاشقانه منطقه الموت و
طالقان است . بالاروچ روستاييست تقريبا ييلاقي چون زمستانهاي سختي دارد . در
تابستان جمعيت اين روستا به بالاي 100 خانوارميرسد اما در زمستان حدود 2 خانواده
در آن ساكن هستند ومتاسفانه همين امر باعث تداخل فرهنگ شهر نشيني دراين روستا
شده و بافت روستايي و طبيعي اين روستا در حال تخريب است .

 
Comments: Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home
وبلاگ گروهي دوست‌داران رودبار و الموت

آموت

  • شب‌هاي الموت
  • روزهاي الموت
  • آشيانه عقاب
  • علي رشوند
  • دختر تنها
  • داماد الموتي‌ها
  • كيان جوادي
  • تادانه
  • يوسف عليخاني
  • پايگاه الموت
  • رودبار و الموت
  • خانه پدر
  • آفتاب الموت
  • اين وبلاگ گروهي است و تمامي دوستان رودبار و الموتي يا دوستداران الموت كه مايل باشند مي توانند در اينجا بنويسند. فقط براي دريافت دعوت نامه جهت نوشتن در وبلاگ رودبار و الموت بايد آدرس جيميل خود را براي ما بفرستيد roodbar.alamout@gmail.com

    دريافت لوگوي وبلاگ

    مطالب قبلي
  • گفتگو با علي حياتي، از محققان الموت
  • متني زيبا از دوست با احساسمون در وبلاگ خانه پدر در...
  • خاطره ای از سفر به کوه بلور
  • شرط نوشتن دوست داشتن است نه چيز ديگر
  • الموت نامه ر.رها
  • roodbar&alamout
  • يه مطلب درباره الموت به زبان عربي
  • آغاز
  • براي شروع
  • متعلق به خاك پاك الموت

  • آرشيو
    August 2007 September 2007 October 2007


    Powered by Blogger

    Subscribe to
    Posts [Atom]